amirhosin-edit![]() amirhosin-edit![]() تعداد ارسالي :208
عضويت :19 /7 /1396
تشکر :43
تشکر شده :77
سن :16
اخطار ها :5
|
......::::بزرگترین بازیهایی که امسال 10 ساله شد::::.......2008 سالی پر بار برای بازیکنان همانند 2007 سال 2008 خاطرات خوبی برای ما بازیکنان رقم زد و شامل ادامههای زیادی بر عناوین بزرگ میشد که علاوه بر محتویات غنی، توجه بسیاری از بازیکنان و منتقدین را به خود جلب کردند. ما شاهد سری بازیهای بزرگی مانند Grand Theft Auto، Fallout و Metal Gear Solid بودیم که طرفداران بیشماری دارند. به غیر از چنین عناوین بزرگی شاهد بازیهای قابل ذکر خارقالعادهای مانند Dead Space و یا بازی مستقل Braid بودیم که از راههای مختلفی تاثیرگذار و شگفتانگیز بودند. خیلی از عناوین عرضه شده در سال 2008 مرزهای صنعت بازیهای ویدیویی را گسترش دادند و تجربهای فراتر از معمول برای بازیکنان به ارمغان آوردند. تیم GameSpot به مناسبت ده ساله شدن عناوینی که در سال 2008 عرضه شدند، لیستی از بهترین بازیهای آن سال را تهیه کردند که نحوه انتخاب آنها به تاثیر آنها بر صنعت بازیهای ویدیویی و تنوعی که ایجاد کردند بر میگردد. از طرف دیگر ترتیب این فهرست به تاریخ عرضه این عناوین مربوط است. Burnout Paradise عناوین اتومبیلرانی گردش آزاد تا قبل از سال 2008 هم وجود داشتند ولی هیچ کدام از آنها در حد و اندازهBurnout Paradise ظاهر نشدند. این عنوان آن قدر سرگرم کننده بود که بیش از 40 ساعت از وقت بازیکنان را در تجربه اول به خود اختصاص میداد و این در حالی است که بازیهای اتومبیل رانی تا این حد جذابیت نداشتند. در بازار کنونی بازیهای ویدیویی که عناوینی مانند Forza ،Need for Speed و بازیهای Codemasters با شکل و شمایل واقعگرایانه خود یکه تازی میکنند، عنوانی مانند Burnout Paradise ایدههای نابی ارائه داد و با وجود این که واقعگرایانه نبود، از مکانیکهای تخیلی بسیار خوبی بهره میبرد. هیچ گاه بخش co-op بازی از یاد بازیکنان نمیرود، بخش چند نفره Burnout Paradise آن قدر خوب بنا شده بود که همچنان سرورهای آن در دسترس قرار دارند. (بعد از 10 سال) حتما میدانید که چندی پیش نسخه بازسازی شده این عنوان عرضه شد که میتواند خاطرات زیادی را برای طرفداران قدیمی زنده کند. No More Heroes Killer7 بر روی Gamecube شروعی بود برای یک ادامه خارقالعاده از سوی Suda 51 اما No More Heroes نقطه اوج تمام فعالیتهای تیم Goichi Suda به حساب میآید و تمامی جذابیتهای پروژههای قبلی در آن جمع آوری شده بود. این عنوان نه تنها نقطه اوج پروژههای Suda 51 به حساب میآید بلکه در زمان خودش یکی از برترین بازیهای کنسول Wii بود. شخصیت اصلی بازی \"ترویس تاچدَون\" رفتار بسیار خشن و جذابی داشت و ماجراجویی که بازیکن با او تجربه میکرد نسبت به سایر عناوین که پس زمینه قهرمانی و نجات بقیه را در خود دارند متفاوت بود. از یک طرف جذابیت شخصیت اصلی و از طرف دیگر خشن بودن بازی باعث شد بازیکنان از بازی استقبال کنند. به طور مثال شما باید به توالت بروید تا بازی سیو شود، کنترلر را با سرعت حرکت دهید تا به طرز خشنی دشمن را بکشید و یا این که در سرتاسر بازی از کلمات نامناسب استفاده شده بود که همه اینها به طور حتم برای بازیکنان جذاب است. اگرچه بازی بعد از مدتی خسته کننده میشد و انجام یک سری کارهای تکراری به روند آن لطمه میزد اما نمیتوان از ایدههای نو و برخی ویژگیهای جهان باز آن چشم پوشی کرد. من همچنان امید دارم که شاهد No More Heroes بر روی Switch باشیم. Rez HD Rez در سال 2008 با نام Rez HD در Xbox Live Arcade قرار گرفت که البته قبلا شاهد نسخه Dreamcast آن بودیم اما نسخه جدید به طور شگفت انگیزی بهتر بود. بازیکن به سرعت با این عنوان ارتباط برقرار میکرد و اگرچه در ابتدا گیمپلی ساده به نظر میرسید و فقط شامل تشخیص دشمن و حمله به آنها بود اما موسیقی آن قدر خوب بود که حتی گیمپلی بر پایه آن شکل میگرفت و بازیکن را به بهترین شکل به خود جذب میکرد. هر چه بیشتر در بازی پیش میروید موسیقی بهتر میشود تا این که به قسمت چهارم خواهید رسید و ناگهان شاهد یکی از بهترین آهنگهای تاریخ بازیهای ویدیویی هستید. گیمپلی و موسیقی یکی از بهترین تجربهها را برای شما به ارمغان میآورد. به طور حتم Child of Eden توانست ادامه دهنده خوبی برای Rez HD باشد اما آن روح خاصی که درون Rez HD بود، در Child of Eden دیده نمیشد. بعد از چندین سال بازیکنان قدیمی که با این بازی خاطره دارند با Rez Infinite یک تجربهای مدرنتر را پیش رو دارند چرا که از واقعیت مجازی نیز پشتیبانی میکند و برای چنین عناوین رویاییای حمایت از واقعیت مجازی به طور حتم تجربه را بهتر میکند. Devil May Cry 4 سری مشهور Devil May Cry در بحث مبارزات سریع و هیجانانگیر کلاس و مکانیکهای خاص خودش را دارد. من شخصا یکی از طرفداران فضای این بازی، شکار شیاطین، اشیاء قدیمی آن و شخصیت دانته هستم. در زمان عرضه Devil May Cry 4 طرفداران و جمعیت دوست داران سری Devil May Cry به نسخه چهارم این سری علاقه بسیاری ابراز کردند و میتوان گفت همان چیزی بود که همگان میخواستند. وقتی Devil May Cry 4 رونمایی شد ما قسمتی از گیمپلی بازی را به همراه شخصیت جدید، Nero، مشاهده کردیم که از نظر سنی جوانتر از دانته بود با یک دست شیطانی که میتوانست از آن در نبرد استفاده کند. راستش را بخواهید در ابتدا با این شخصیت ارتباط برقرار نکردم اما وقتی توانستم بازی را تجربه کنم و هر چه در بازی پیش رفتم با مکانیکهای اصلی این شخصیت و شباهتش به دانته آشنا شدم و این نقطهای بود به بازی علاقهمند شدم. مدتی بعد ریبوت این سری با عنوان DmC: Devil May Cry از طرف Ninja Theory رونمایی شد که بازی هم شاهد یک عنوان بسیار قوی بودیم اما این بار عدهی زیادی از طرفداران قدیمی با این نسخه مخالفت کردند و دلیل آن هم ساختار شکنیهای این بازی نسبت به قبل بود. Super Smash Bros. Brawl منتقد گیم اسپات در سال 2008 از Super Smash Bros. Brawl به عنوان یکی از اعتیاد آورترین و صد البته بهترین تجربههای زندگی اش نام بوده است، به طوری که نسخه قدیمی آن یعنی Melee باعث میشد تا در زمان دانشگاه کلاسهای خود را غایب شود. نسخه Melee و خاطرات قدیمی عامل اصلی جذب بیشتر طرفداران به Super Smash Bros. Brawl بود. از طرف دیگر در اوایل عرضه Brawl بسیاری از طرفداران دلسرد شدند چرا که شخصیتها کمی سطحی به نظر میرسیدند و آن طور که باید و شاید بر روی آنها کار نشده بود اما هر چه زمان گذشت، بازی طرفداران بیشتری پیدا کرد و به یکی از بهترین بازیهای co-op بدل گشت. Valkyria Chronicles عنوان Valkyria Chronicles که محصول تفکر سازندگان Sakura Wars میباشد یک سری تاکتیکی نقش آفرینی است با حالتی آرکید و گرافیک زیبای نقاشی شده، این عنوان یکی از زیباترین بازیهای Cel-Shade است که در قلب من جای دارد. نکته جالب دیگر حالت انیمهای و در نقطه مقابل آن دوره زمانی جنگ جهانی دوم و محیط اروپایی است. با این که همه اینها در تضاد قرار دارند اما در نهایت شاهد یک بازی بسیار جذاب هستیم. ادامههای VC نتوانستند در حد و اندازه نسخه اول ظاهر شوند چرا که نسخه PSP در ارائه زیباییهای گرافیکی شکست خورد و در نسخههای دیگر سیستم استراتژی بازی پیچیدگیهای غیرضروری داشت و داستان بیش از حد بی ربط و نا متوازن شده بود. Valkyria Chronicle اخیرا برای PC و PS4 بازسازی شد که واقعا همان چیزی است که در 10 سال قبل شاهدش بودیم. لازم به ذکر است که ادامه بازی در دست ساخت قرار دارد که هنوز تاریخ رسمی آن اعلام نشده است. Grand Theft Auto IV وقتی عنوان GTA III عرضه شد یک دانش آموز دبیرستانی بودم، تا جایی که یادم میآید تمامی همکلاسیهای من مشغول انجام بازی بودند با این که خانوادههایشان این عنوان را ممنوع کرده بودند. من هم بالاخره شروع کردم به بازی کردن و چیزی نگذشت که عناوین Vice City و San Andreas نیز عرضه شدند و من عاشق این بودم که عامل ایجاد اغتشاش و شلوغی شوم. Grand Theft Auto IV نه تنها بر روی کنسولهای جدید عرضه شد و نسبت به گذشته کاملا تغییر کرده بود بلکه شاهد گرافیکی کاملا پیشرفته و داستانی راضی کنندهتر بودیم. اگرچه بازیهای قبلی و اسپینآفهای PSP داستانی به هم متصل داشتند اما عنوان Grand Theft Auto IV همه چیز را از پایه شروع کرد. انتقال محیط بازی به شهر تاریکی مانند لیبرتی سیتی و طراحی از نو این احساس را به بازیکن میداد که با یک ریبوت تمام طرفیم. طنز تاریک، نشان دادن خشونتهایی که در کشور پیشرفته و متمدنی مثل آمریکا وجود دارد، طمع و ... باعث میشد این بار با یک بازی عمیق طرف باشیم. خیلیها میگویند GTA IV در حد نسخه San Andreas آزادی عمل نداشت و در خیلی از موارد ضعیفتر عمل کرد اما باید بدانید که هدف این بار چیز دیگری بود. این بار تمرکز بر روی داستان و نکات عمیق اجتماعی قرار گرفته بود و این تمرکز نتیجهای خیرهکننده داشت و به همین دلیل در نهایت شاهد سکانسهای اعجاب آور بودیم. هنوز میخواهم بدانم که آیا Niko Bellic همچنان زنده است یا خیر، چون در جهان زندهی GTA چنین چیزی امکانپذیر است. Metal Gear Solid 4: Guns of The Patriots بهترین و بدترین ویژگی MGS 4 این است که هیچوقت آن طور که باید و شاید نمیتوان از وجود آن قدردانی کرد. مکانیکهای مبارزه آن، تم تاریک و گسترش نیروهای شبه نظامی برای طرفداران این سری همیشه آشنا بوده است. برای تازه واردی که در مورد جمله \"That’s my boy!\" (که Big Mama به Old Snake میگوید) هیچ اطلاعات و پیش زمینهای ندارد، این جمله تنها یک تعریف به جا به نظر میرسد اما برای یک طرفدار قدیمی در این جمله ارزشی به اندازه 50 سال روایت افسانهای نهفته است. اگر به طور عمیق بازی را بررسی کنید متوجه میشوید در بازی خط داستانیهای بسیار زیادی وجود دارد که به درستی هم روایت میشوند و این باور ناپذیر است. MGS 4 عنوان طرفدار-محور بود که احتمالا هیچوقت شبیهش را نبینیم. Battlefield: Bad Company به یاد دارم که یک دهه پیش در اوایل سال 2008 بتای عنوان Battlefield: Bad Company را تجربه کردم. تجربه زیادی در رابطه با عناوین قبلی این سری نداشتم چرا که تیم سازنده بر روی PC تمرکز کرده بود و من یک بازیکن کنسول بودم. یادم میآید که دقیقا از همان زمانی که شروع به بازی کردم بخش چند نفره نفسم را بند آورده بود و چیزی را به من نشان میداد که قبل از این در عمرم ندیده بودم. موتورگرافیکی Frostbite در کنار جلوههای بصری خیره کننده، محیطی تخریب پذیر به وجود آورده بود که خارقالعاده بود. اما زمانی که بازی عرضه شد این بخش تک نفره بود که درخشید. همین بخش تک نفره این نسخه را به Battlefield مورد علاقه من تبدیل کرد. علت اصلی متفاوت بودن این بازی اضافه کردن بخشهای طنز بود که قبلا در هیچ عنوان نظامی ندیده بودیم. از طرف دیگر شخصیت پردازی به بهترین شکل ممکن صورت گرفته بود. آیا در آینده شاهد Battlefield Bad Company 3 خواهیم بود؟ Shin Megami Tensei: Persona 4 وقتی Persona 4 برای اولین بار عرضه شد توجه زیادی به خود جلب نکرد، البته به طور حتم عدهای از طرفداران سرسخت با آغوشی باز از آن استقبال کردند اما در جامعه بازیکنان به طور کلی طرفدار قابل ذکری نداشت و دلیل آن انتشار بر روی کنسول قدیمی PS2 بود. به دور از توضیح گیمپلی و مکانیکهای بازی باید بگوییم که اگر با بهترین نقش آفرینی ژاپنی تاریخ رو به رو نباشیم به طور حتم با بهترین نقش آفرینی ژاپنی PS2 طرف هستیم. مدتی بعد از عرضه شاهد اسپین آفهای مختلف و عرضه خود بازی بر روی PS Vita بودیم. چندی پیش هم Persona 5 عرضه شد که توانست عنوان بسیار موفقی باشد و طرفداران را راضی نگه دارد. Braid \"جاناتان بلو\" به عرصه ساخت بازیهای مستقل رو آورد و چه خوب شد که این کار را انجام داد، چرا که در سال 2008 شاهد عرضه بازی محبوب Braid بودیم. بازی ابتدا بر روی Xbox Live Arcade عرضه شد و برای کسانی که با محیط و گیمپلی آن ارتباط بر قرار میکردند چیزی فراتر از یک بازی مستقل بود. Braid در ژانر دو بعدی پلتفرمر قرار دارد اما شامل نوآوریهای جدید مانند توانایی برگرداندن زمان برای پیشرفت در بازی و از بین بردن دشمنان نیز در آن وجود دارد. تا زمان انتشار Braid عناوین مستقل زیادی که داستان خارقالعاده داشته باشند وجود نداشت اما با عرضه این عنوان شاهد پیشرفت داستان در چنین عناوینی نیز بودیم و تعداد بازیهای پلتفرمر داستان محور نیز زیاد شد. Too Human Too Human شاید حتی ارزش این را نداشته باشد بعد از چند سال به سمت آن بروی و آن را دوباره تجربه کنی، بازی حتی در سال عرضه نیز مورد ستایش همگان قرار نگرفت. بازی یک نقش آفرینی سوم شخص اکشن متوسط بود که گیماسپات در نقد و بررسی خود در مورد آن گفته بود: \"بازی شما را به اوج میبرد و پس از آن به طور مداوم شما را ناامید خواهد کرد.\" داستان Too Human در محیط اسکاندیناوی رخ میدهد اما تم آن علمیتخیلی است با محیطی پادآرمانی. خب حالا چرا این عنوان در لیست وجود دارد و ما برای آن ارزش قائل شدیم؟ دلیل آن این است که سازندگان بازی Silicon Knights و Epic Games وارد یکی از بزرگترین مشاجره تاریخ بازیهای ویدیویی مدرن شدند. در ابتدا Silicon Knights در سال 2007 به دلیل \"شکست در فراهم کردن موتورگرافیکی کارا\" از Epic شکایت کرد. بعد از مدتی ورق برگشت و این بار Epic از SK شکایت کرد و دلیل شکایت این بود که Silicon Knight حق و حقوق توافقنامه را زیرپا گذاشته است و اولا میدانست کار موتوگرافیکی به پایان نرسیده و دوما تکنولوژی مذکور را بدون اجازه با Sega به اشتراک گذاشته است. 5 سال بعد در سال 2012 شرکت Epic پیروز میدان شد و در همین راستا Silicon Knights به دستور دادگاه تمامی تکنولوژی و کدهای خود را از بین برد و این بدان معنی بود تمامی نسخههای به فروش نرفته Too Human نیز میبایست نابود شود. Dead Space اولین نسخه سری Dead Space یک عنوان بزرگ و غیرمنتظره از EA به حساب میآمد چرا که این ناشر در ژانر ترسناک-بقاء فعالیت خاصی نداشت. وقتی در سال 2008 اولین تریلر گیمپلی بازی را دیدم به خود گفتم که این یک کپی برداری واضح از Resident Evil 4 با تم آدم فضایی میباشد اما هر چه مدت زمان بیشتری گذشت متوجه شدم این عنوان چیزی فراتر از یک کپی است و مکانیکهای مبارزه، رابط کاربری و اتمسفر آن چیزی خارق العاده میباشد. به طور خلاصه باید بگویم که Dead Space یکی از ترسناکترین بازیهای سال 2008 و شاید به طور کلی در ژانر ترس بقاء است. اگرچه ادامههای این سری به قدرت نسخه اول نبودند اما تجربه آنها نیز خالی از لطف نیست. Far Cry 2 میتوان گفت Far Cry 2 اولین بازی جهان باز واقعی سری Far Cry به حساب میآید. بازی در زمان خود حرفهای زیادی برای گفتن داشت چرا که از یک طرف محیط وحشی آفریقا را به خوبی نشان میداد و از طرف دیگر نیروهای نظامی و دنبال کردن یک دلال سلحه بی رحم همگی تنش زیادی به بازی اضافه میکردند اما جالب است بدانید شخصیت اصلی در این میان از بیماری مالاریا نیز رنج میبرد. خراب شدن اسلحه، همراه با هوش مصنوعی قابل قبول، حمله به پایگاه دشمن و ... باعث شده بود بازی برای زمان خود به شدت خاص باشد. از نظر داستانی بازی مفهوم عمیق سیاسی داشت و از نظر اقتصادی، سیاسی و جنگی آفریقا را مورد بررسی قرار میداد که این موضوع نیز بسیار بحث برانگیز میباشد. Fallout 3 داشتن یک فیلم، کتاب یا بازی که داستان آن در شهر شما جریان داشته باشد غیرمعمول نیست، اما وقتی در یک اثر نسخه پسا آخرالزمانی شهر خود را تصور و مشاهده میکنید برای شما سطح جدیدی از تخیل را به ارمغان میآورد. محیط بازی شما را به وجد میآورد اما ترکیب آن با مکانیکهای مثال زدنی آن را به یک شاهکار تبدیل میکند. وجود یک سیستم بهبود اسلحه چیز جدیدی نیست اما خشونتی که داخل بازی گنجانده شده بود باعث میشد قدرت اسلحههای بهبود یافته بهتر دیده شود. به طور حتم Fallout یکی از خشنترین و جذابترین نقشآفرینیهای تاریخ بازیهای ویدیویی به حساب میآید و بخش بزرگی از این جذابیت را مدیون سیستم VATS هستیم. Call of Duty: World At War COD: World At War بازی مورد علاقه من در سری COD است. بازی به طور حتم بازی بهترین نسخه سری COD نمیباشد – به دلیل متعادل نبودن بخش چندنفره و قوی نبودن بخش داستانی در حد سری MW – اما بازی برای من بسیار مهم و دوست داشتنی است چرا که بسیاری از دوستان من را به دور خود جمع کرد. در سال 2008 و دوران مدرسه بودم که COD: WAW عرضه شد و در یادم میآید در آن زمان عدهی زیادی از دوستانم روز و شب آنلاین بودند و به بازی کردن میپرداختند و همه اینها به دلیل آمدن مود جذاب Nazi Zombies بود. ما تمامی پکهای نقشه را خریده بودیم و هر شب بازی میکردیم. کم کم مردم بازی را رها کردند و به سمت Black Ops و Modern Warfare 2 رفتند اما برای من WaW چیز دیگری است که هیچوقت از ذهن من پاک نخواهد شد. Mirror’s Edge Mirror’s Edge 1 یک عنوان موفق و جذاب بود که نتوانست در بخش تبلیغات و فروش به اهداف خود برسد. گیمپلی سریع و خاص آن همچنان رقیبی ندارد و طرفداران پارکور به طور حتم با این بازی با اوج لذت خواهند رسید. حتی در حال حاضر بازی از نظر گرافیکی و تازگی گیمپلی در سطح قابل قبولی قرار دارد. بازی برای من در زمان درستی عرضه شد اما در اصل مکانیکها و گیمپلی این عنوان از زمان خود بسیار جلوتر و پیشرفتهتر بود. با وجود همه این تعاریف، عرضه ادامه بازی نشان داد که سری Mirror’s Edge در آن دسته از بازیهایی قرار میگیرد که فقط در یک عرضه موفق ظاهر میشود و نوآوریهایش قابلیت انتقال به یک ادامه را ندارد. World of Warcraft: Wrath of the Lich King از زمانی که با دنیای Azeroth آشنا شده بودم 4 سال میگذشت و انجمن طرفداران بازی MMO شرکت Blizzard هیچ نشانی از کم شدن بروز نمیداد و روز به روز طرفداران بیشتر میشدند. بعد از عرضه اولین بسته الحاقی بازی یعنی The Burning Crusade بازی بیشتر از قبل درخشید و این Wrath of the Lich King بود که بازی را به اوج رساند. شبهای بسیاری از عمر چهار ساله جوانی من صرف بازی کردن WOW و بسته الحاقی خارقالعاده Wrath of the Lich King شد. وقتی به آن دوره فکر میکنم متوجه میشوم که بسته الحاقی ذکر شده اوج درخشش بازی بود و در آن زمان بازیکنان زیادی در WOW وقت صرف میکردند. Mortal Kombat vs. DC Universe همهی طرفداران Mortal Kombat vs. DC Universe را بخاطر کم کردن خشونت میشناسند و بسیاری از طرفداران با انتقادهای شدید وارد صحنه شدند اما راستش را بخواهید این عنوان یک بازگشت بسیار خوب بود. بله خشونت و پایان دهندههای همیشگی حذف شده بودند و دیگر شاهد خشونت بی سابقه سری نبودیم اما اگر به مبارزات دقت کنید شاهد یک Mortal Kombat کلاسیک و بینظیر بودیم. راستش را بخواهید به نظر من دلیل موفقیتهای امروزه شرکت NetherRealm ، بازی Mortal Kombat vs. DC Universe است که یک بازگشت بسیار خوب به سالهای 1990 را با کیفیت 3 بعدی رقم زد. هنوز هم بعضی وقتها به این عنوان سر میزنم تا به خود یادآوری کنم که موفقیتهای کنونی بازیهای مبارزهای Injustice از کجا شروع شده است. Left 4 Dead محیط آخرالزمانی زامبی محور چیزی است که تقریبا کلیشهای شده و در همه قالبها شاهد آن بودهایم اما وقتی شرکت Valve سراغ چنین ایدهای میرود باید منتظر نتیجهای متفاوت باشیم. حتما میدانید که بازی برای مدت زیادی در دست ساخت قرار داشت و تریلرهای اولیه جنبههای جدی و اتفاقات غمانگیز را نشان مخاطب میداد. اگرچه بازی نهایی شامل لحظات استرس آور و ترسناک زیادی میشد اما وجود طنزهای گوناگون در آن غیرمنتظره بود. شما در بازی به صورت گروهی از شهری به شهر دیگر میرفتید و در هر شهر با استراتژی زامبیها رو به رو میشدید و به لطف کارگردانی هوش مصنوعی خارقالعاده، بازی بسیار واقعی تر به نظر میرسید. به طور حتم بخش اول بازی که No Mercy نام دارد یکی از اثرگذارترین قسمتهای بازی است که بیشتر بازیکنان آن را به یاد دارند. شما کار را از سقف یک آپارتمان شروع میکردید و هدفتان هلیکوپتری بود که بر روی سقف یک بیمارستان در آن نزدیکی قرار دارد. رد کردن این بخش به نهایت دقت و همکاری با دوستانتان نیاز دارد. Left 4 Dead برای تمام بازیکنان یک تجربه استرس آور را به ارمغان میآورد که به همکاری تیمی نیاز دارد. دوستان عزیز به پایان این مقاله رسیدیم. شما با کدامیک از عناوین سال 2008، خاطرات شیرینتر و تجربیات جذابتری دارید؟ منبع:کلیک کن |
دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 - 19:51
![]() |
hossein_epicure![]() hossein_epicure![]() تعداد ارسالي :379
عضويت :3 /4 /1395
تشکر :127
تشکر شده :104
محل زندگي :زابل
سن :9999
|
......::::بزرگترین بازیهایی که امسال 10 ساله شد::::.......Metal Gear Solid 4: Guns of The Patriots Call of Duty: World At War Far Cry 2 Mortal Kombat vs. DC Universe از بین همه اینا رو بیشتر قبول دارم
صدای بارون میپیچه تو گوشم
کتاب عامون میرینه رو مودم نگا خدامون میبینه رو دودم گلایه هامو میگیره به اون ور... |
سه شنبه 18 اردیبهشت 1397 - 11:07
![]() |