ali00007![]() ali00007![]() تعداد ارسالي :1060
عضويت :16 /5 /1394
تشکر :418
تشکر شده :475
محل زندگي :شیراز
سن :21
|
گفتگوی بسیار جالب و خنده دار دختر و پسرها با تلفن
تلفن زنگ می خورد :
گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم… می بینمت خوشگم… بوس بوس گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال… بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر
بعد از قطع کردن تلفن : دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد پسرها: بابا عجب بچه باحالیه این حمید خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
نبود دندان، لابَل چراغ تابان بود همان که درمان باشد، به جای درد شود و باز درد، همان کز نخست درمان بود کهن کند به زمانی همان کجا نو بود و نو کند به زمانی همان که خُلقان بود بَسا شکسته بیابان، که باغ خرم بود و باغ خرم گشت آن کجا بیابان بود همی چه دانی؟ ای ماهروی مشکین موی که حال بنده از این پیش بر چه سامان بود؟! شد آن زمانه، که او شاد بود و خرم بود نشاط او به فزون بود و غم به نقصان بود تو رودکی را، ای ماهرو!، کنون بینی بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود کُنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم عصا بیار، که وقت عصا و انبان بود |
پنجشنبه 17 دی 1394 - 12:59
![]() |